و چه تقارن جالبی است نوشتن درباره او در این روزها که اخلاق در مسلخ قدرت، ثروت و سیاست ذبح میشود. شناخت من از آقای عیاری ابتدا از مسیر آثار خلاقانه او بود و این شناخت، سالها پیش، در دورانی که افتخار همکاری با او را پیدا کردم، عمیقتر و در نهایت تبدیل به ارادتی مخلصانه نسبت به انسان شریفی شد که سوای قریحهای کمیاب و مهارتی غبطهبرانگیز به عنوان یک سینماگر، برای نفس هنر و خلاقیت شأن و جایگاهی مقدس قائل است و به هیچ بهایی حاضر به کوتاه آمدن و معامله بر سر اصولی که چهارچوبهای اخلاقی-هنری او را ترسیم میکنند، نیست.
آنچه آقای عیاری را از سایر فیلمسازان ایران متمایز میکند، تعهد مستمر و مصمم او به ذات هنر و اخلاق است، نگاه همدلانه عیاری به انسان و زندگی او، نه از سر تصمیمی برای گرم کردن بازار و خوشامد مخاطب، که ناشی ازاین الزام هنرمندانه است که به عنوان فیلمساز و هنرمند باید بکوشم جهان را جای بهتری برای زیستن کنم یا لااقل دستاندازها و موانع این رشد را به تصویر بکشم، بنابراین عیاری در تمام آثارش بازتاب دهنده صدیق و بیتعارف «وضعیت بشری» در دنیای پر تب و تاب امروز ما است.
وجه دیگر آقای عیاری به نحوه زیست شخصیاش بر میگردد. اگر خصلت روشنفکری را نه به عنوان یک صفت یا برچسب متظاهرانه و نظری که به عنوان نوعی روش و منشِ زیستن بر مبنای اخلاق و خرد در نظر بگیریم، آن وقت به ارزشهای آقای عیاری به یک روشنفکر اصیل و متعهد، آنهم در روزگار مرگ اخلاق، پی میبریم... هنرمندی که نه سودایی نام و شهرت شد، نه تسلیم نان و نه بازیچه سیاست... از این جهت معتقدم او یکی از مستقلترین روشنفکران زمانه ما است که شوربختانه یکی از قدرنادیدهترین سینماگر این مُلک نیز هست اما به رغم نامرادی و نامهربانیها همچون اسطورههای کهن با رنجی مدام، درکار آفریدن جهانی است که به روزگار ما معنای دیگر بدهند... زادروزش مبارک...
57244
نظر شما